دکه آکو
دکه آکو

دکه آکو

بر چهره گل نسیم نوروز خوش است

نمی دونم چی داشت که ادم و جذب خودش میکرد

چیز زیادی ازش نمیدونستم , میگفتن اصالتا روسی 

که به دلیل شرایطی،   با خانوادش به ایران مهاجرت میکنه

این زن یه الهه بود !

چیز زیادی از موسیقی و فیلم و مد روز نمیدونست

ته ته کنسرت رفتنش ,خوابیدن در بهار خواب و گوش دادن به صدای هایده و مهستی  که در هتل هما برنامه اجرا میکردن  بود

 البته این ماجرا رو بعد ها از پدرم به واسطه همسایه بودنشان شنیدم که یه خاطره مشترک محسوب میشد

باورش سخت یه دختر روس۱۳ ساله که  با یه مرد ایرانی ۲۲-۲۳ ایرانی  ازدواج میکنه چه جوری میتونه این همه آرامش داشته باشه

چه جوری میتونه با خواهر شوهری که از قضا پیر دختر و کمی بدعنق زندگی کنه و چشماش بخنده

صورتش نور داشت ,بخدا که نور داشت دوست داشتی هی بشینی و نگاش کنی ,از اون نورایی که دوست داری بشه راه زندگیت

محبتش روح داشت ,با هر کلام  با هرنگاه بغلت میکرد 

دوست مادربزرگ مرحومم و مادر زن داییم بود تقریبا دور!

ولی  قربان صدقه های از ته دلش خیلی نزدیک بود ,خیلیی

پاک بود ,یه بهشتی زمینی ,ارام  و بی نهایت دوست داشتنی

از نمونه های بارز روح خدا بود

حتی وقتی الزایمر گرفت صورتش پر از سوال نبود ,نگاهش گنگ نبود

ارام تر بودحتی پر نور تر ,نگاهش همچنان نوازشت میکرد

کمی پس از سال تحویل پر کشید

هنوز که هنوز وقتی بهش فکر میکنم ریه هام پر از عطر بهار نارنج میشه

چه خوش بود نسیم نوروز …

*عنوان شعری از جناب خیام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد